زمستان به پهنایی زیباترین خاطرات
به نام خداوندی که سفیدی ها را آفرید!
سلام ای هوای دلنشین و پر طروات
خوش آمدی ای لباس پر صلابت
رنگ سفید طبیعت ارمغان آورده ای
ای که وقارت به ما بخشیده سعادت
تغییر و تبدیل جزء اسرار طبیعت آنگونه که طبیعت همیشه بطور یکنواخت وارنه گی های دارد و ما را همواره دیگر گونی های خود را نشان میدهد. اینبار مهمان یک دیگرگونی جذاب و زیبایی طبیعت هستیم.
آری زمستان از راه رسید! وای بعد از شنیدن کلمه زمستان سردی عجیبی را حس میکنم اما این سردی از جنس پاکی است این سردی همیشه صفای در پی دارد.
خزان را که دیدیم کم کم طبیعت را لخت کرده خزان خیلی بی رحم رنگ سبز زیبای برگها را زرد کرد و به این اکتفا نکرد و آنها را از مادرانشان جدا کرد و بعد جدایی از مادر در آنها دیگر چندان ثبات دیده نمیشد همه یی شان متفرق شد و به هرسو پراکنده....
حالا زمستان آمده لباس جدید و سفیدی برای طیبعت به ارمغان میاورد لباس سفیدی که حتی یک لکه هم ندارد.
آبها در این فصل شکل درونی خویش را با کریستال(بلور) های زیبا و جذاب به نمایش میگذارد.
زمین آغوش خود را برای برف های سرد و سفید باز میکند دیگر حتی شوره زار ترین جایی زمین که نعمت سبزی بهار را نداشت اما لیاقت سفیدی برفی زمستان را به خوبی دارد.
حالا شبهای که برف دارد حتی بدون مهتاب هم تاریک نیست طبیعت برای ما آهنگ ها دارد آهنگ آرام بارش برف به روح های ما طرواتی خاصی میبخشد
و اینجا است که من افسوس میخورم افسوس از دنیایی درونی خود این جسم من گرم هست و طبیعت زمستان با بارش و برفش سرد! میخواهم ساعت باریدن برف را لمس کنم و از این حس دلنشین محروم نشوم اما بدنم با تناقض که سردی دارد طاقت نمیاورد....
نوشته سید محبوب هاشمی (1400/9/30)